فراموشی سازمانی چیست؟
فراموشی سازمانی فرایندی است که طی آن، دانش سازمانی از دست میرود، جایگزین میشود، یا دچار زوال میشود. این مفهوم با تأکید بر تغییر دانش، نهتنها یک جزء مهم از یادگیری سازمانی به شمار میآید، بلکه مکمل آن نیز محسوب میشود و به یادگیری سازمانی جدید کمک میکند.
جیانگ و فو (2010) اظهار میدارند که فراموشی سازمانی را میتوان بهعنوان فرایند تغییر و بازسازی یادگیری در حافظه سازمانی، حذف عمدی بخشی از حافظه، و بازسازی ساختاری بخشی از سازمان تعریف کرد (صادقیان، یعقوبی، اعزازی، 1391: 107).
زنگ و چن (2010) معتقدند که در سالهای اخیر فراموشی سازمانی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. بر اساس مطالعات هالن، فیلیپس و لورنس، فراموشی سازمانی شامل چهار مقوله اصلی است: زوال حافظه، ناتوانی در فهم، یادگیری زدایی، و اجتناب از عادات بد. این مقولهها در ارتباط با دو بعد اساسی بررسی میشوند: آگاهی از فراموشی و تفاوت میان دانش جدید و دانش تثبیتشده (همان منبع: 108).
تعریف دانش سازمانی و ارتباط آن با فراموشی
هالن، پابلو و فیلیپس (2004) دانش سازمانی را فرایندی جمعی میدانند که موجب درک روابط علتومعلولی و ذخیره آن در مدلهای ذهنی مشترک، داراییها، فرایندها و قواعد سازمان میشود. از این منظر، یادگیری سازمانی فرایندی است که سازمانها از طریق آن دانش و تواناییهای خود را گسترش میدهند، درحالیکه فراموشی سازمانی به معنای از دست دادن این دانش است (بسانکو و همکاران، 2007).
انواع فراموشی سازمانی
فراموشی سازمانی از دو بعد اصلی قابلبررسی است:
- هدفمندی یا تصادفی بودن فرایند فراموشی:
- فراموشی تصادفی:
شامل دو نوع است:- زوال حافظه: دانش تثبیتشده بهصورت غیرعمدی از بین میرود.
- ناتوانی در دریافت: دانش جدید قبل از تثبیت در حافظه سازمان از دست میرود.
- فراموشی هدفمند:
این نوع فراموشی زمانی اتفاق میافتد که مدیران عمداً دانشی که مانع تغییرات سازمانی است را حذف کرده یا از ورود دانش آسیبزا به سازمان جلوگیری کنند.
- فراموشی تصادفی:
- جدید یا قدیمی بودن دانش فراموششده:
فراموشی میتواند دانش تثبیتشده قدیمی یا دانش جدید و نوظهور را شامل شود (مشبکی و ربیعه، 1386: 200).
طبقهبندی ابعاد فراموشی سازمانی
پژوهشها در حوزه فراموشی سازمانی بر سه بعد اصلی تمرکز دارند:
- نوع دانش فراموششده: دانش قدیمی یا جدید.
- روش فراموشی: آگاهانه یا ناآگاهانه.
- پیامدهای فراموشی: مثبت یا منفی (مشبکی، عندلیب، 1390: 43).
دی هالن (2004) این ابعاد را بهصورت زیر دستهبندی کرده است:
- نابودی حافظه:
سازمان بهصورت ناآگاهانه دانش قدیمی و تثبیتشده خود را از دست میدهد. این امر میتواند موجب از دست رفتن مزیت رقابتی و افزایش هزینههای بازسازی دانش شود. - ناتوانی در تحصیل دانش:
سازمان قادر به نگهداری دانش جدید نیست و آن را بهصورت تصادفی از دست میدهد. این امر میتواند ناشی از ترک کارکنان کلیدی باشد. - یادگیری زدایی:
سازمان بهطور هدفمند دانشی را که ممکن است به موفقیت آن آسیب بزند، کنار میگذارد. - اجتناب از عادات بد:
سازمانها میتوانند عادات و دانشهایی را که مانع بهرهوری هستند، بهصورت هدفمند فراموش کنند (جلالی و خسروانی، 1389: 104).
اهمیت مدیریت فراموشی سازمانی
مدیریت فراموشی سازمانی از جنبههای زیر اهمیت دارد:
- جلوگیری از اتلاف منابع:
از دست دادن دانش موجب دوبارهکاری، از دست رفتن زمان، و هزینههای اضافی میشود. - توانمندسازی یادگیری سازمانی:
فراموشی هدفمند زمینه را برای ایجاد تغییرات مثبت و پذیرش دانش جدید فراهم میکند (فلاحی و فرودیان، 1393: 6).
نتیجهگیری
فراموشی سازمانی، اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند ابزاری موثر برای بهبود عملکرد سازمان باشد. این فرایند نهتنها سازمانها را از دانش غیرضروری و ناکارآمد رها میکند، بلکه زمینهساز یادگیری و پذیرش دانش جدید است. سازمانها با بهرهگیری از رویکرد هدفمند در فراموشی، میتوانند مزیت رقابتی خود را تقویت کرده و مسیر تحول و نوآوری را هموار کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.