طفره روی سازمانی
طفره روی سازمانی[1] اولین بار توسط لاتان، ویلیامز و هارکینز در سال ۱۹۷۹ به کار رفت. آنها این واژه را در توصیف پدیده کاهش تلاش افراد در کار، زمانی که در قالب یک گروه همکاری می کنند، به کار بردند.
آنها معتقد بودند که برخلاف عقیده رایج مبنی بر اینکه زمانی که افراد با یکدیگر در قالب تیم یا گروه همکاری می کنند، تیم یا گروه، موجب تلاش بیشتر افراد میگردد، در عالم واقع صادق نیست، بلکه به کاهش سطح عملکرد آنها میانجامد (باباکس و کاراتپ[2]، 2014: 273).
طفره روی سازمانی به تمايل افراد براي اعمال تلاش كمتر هنگامي كه در يك گروه فعاليت ميكنند نسبت به زماني كه به صورت انفرادي فعاليت ميكنند، اشاره دارد (لیری، فلر و ریلی[3]، 2017: 13)
فیض، شرفی و شول (1395)، طفرهروی (زیرکاردرروي) را به معنـاي اتـلاف وقـت در کـار و از دستدادن حد مطلوب کارایی کارکنان در سازمان میدانند.
زیرکاردرروي در يك تعريف ساده، طفره رفتن كاركنان سازمان در انجام كارهاي خـود در قالـب جمعـي اسـت. یک سازمان توانمند را در نظر بگيريـد كـه تـك تـك افـراد آن توانـايي هـاي زيـادي در رابطـه بـا ماموريتي كه قرار است انجـام شـود، دارنـد.
ايـن افـراد ممكـن اسـت بـا همـه ايـن توانمنـديهـا و تواناييها، در اولين فرصت شروع به زير دررويي از كار، فرافكني مسئوليتها و بهطوركلـي ايجـاد اختلال در امور بنمایند(سپهوند و محمدیاری، 1394: 6).
در حوزه منابع انسانی، مفهوم طفره روی سازمانی به تمایل افراد برای استفاده کمتر از توان خود در دستیابی به اهداف جمعی در هنگام مشارکت در کار گروهی، اشاره می کند(گل و لیم[1]، ۲۰۱۴: 3).
در گروههای مغلوب طفرهروی، افراد میل و رغبتی به انجام تلاشهای جمعی یا فرانقش نشان نمیدهند و شانه خالی کردن در تلاشهای گروهی، امری ملموس است. افراد در قالب گروه های کاری یا کمیتهها، اعضاء از پذیرش بار کار، طفره رفته و دیگران را مسئول انجام اقدامات میدانند.
لذا یا این وظایف بر زمین میماند یا در پایینترین سطح خود و به شکلی ناقص انجام میگیرد.
البته این مسئله علل گوناگونی می تواند داشته باشد اما از شواهد و نظرات کارکنان میتوان دریافت، ریشه این امر در مسائلی همچون احساس بیانگیزگی، خمودگی، ناامیدی، بیعدالتی، وفاداری پایین کارکنان به سازمان و عدم رضایت آنان از وضعیت سازمان نهفته است. به هرحال این امر موجب ایجاد وقفه در رسیدن به اهداف خواهد شد
طفره روی شامل عدم انجام مسئولیت ها و گذران وقت در اظهار نظرهای غیررسمی و غیر ضروری، گله مندی و اشاعه فعالیتهای غیر متعارف و به دور از حس رضایت شغلی در تلاشهای جمعی سازمان است.
چنین فضایی حاکی از آن است که کارکنان این سازمان علاقه و رغبت کافی برای مشارکت فعال در کارهای تیمی و جمعی ندارند (لیدن و واین[1]، 2015: 191).
طفره روی سازمانی تلاشی عمدی برای خودداری از تلاش و تمایل به کار کمتر در یک محیط جمعی، در گروه است که میتواند به طور قابل توجهی تاثیر منفی بر روی عملکرد سازمانی و زندگی افراد داشته باشد
مفهوم طفره روی سازمانی
به همان صورت که افراد دلایلی برای کار کردن دارند، ممکن اسـت دلایلـی نیـز برای کار نکردن و طفره رفتن از کار داشته باشـند.
از نظـر کارمنـد آن چـه را کـه او انجام میدهد یا نمیدهد کاملاً موجه و درست است، اما ایشان در نهایت از دانش و نتايج تلاش ديگران بهره میبرند(مرتضوی و همکاران، 1390: 4).
امروزه بر همگان آشکار است که افراد نه فقط به خاطر تأمین نیازهای اولیه مادی کار میکنند، بلکه کار برای کارکنان امروزی ـ حداقل در جوامع پیشرفته ـ با مسـایل روانی و اجتماعی گره خورده است.
کارمندان گاه به دنبال دستیابی به اهداف عینی و ملمـوس ـ نظیـر پـول، پـاداش، ارتقاء و …برخواسته از کار خود هستند که هم برای خودشـان و هـم بـرای مـدیران شرکت کاملاً واضح است
اما گاهی کارمندان انتظاراتی را از کار خود دارند که ممکن است چندان عینی نباشد و مدیران را در درک آن ها به اشـتباه انـدازد.
حتـی ممکـن است این توقعات برای خود کارمند نیز روشن نباشد. این ها بیشتر به مسایل روانـی موجود در محیط کار مربوط میشوند
شكل طفره روی سازماني به شكل عمده آن در بين افراد باهوش تر بيشتر بروز مينمايد. سازمانهـا بـا بـزرگ شـدن، بـه طـور نمايي با اين چنين توان منفياي رشد ميكنند و روزي مـيرسـد كـه يـك سـازمان بـا داشـتن تـيم سـتاره هـا بـرروي زمـين يخبنـدان تعـاملات سـازماني خـود، در شـرايط لغزنـده قـرار مـيگيـرد (سپهوند و محمدیاری، 1394: 11).
نتایج برخی از تحقیقات درباره طفره روی در گروه نشان میدهد، زمانی که افراد در گروه کار میکنند، در مقایسه با زمانی که به صورت انفرادی فعالیت میکنند، تمایل بیشتری برای کاهش تلاش خود دارند.
در این گونه مواقع ممکن است برخی افراد در گروه احساس کنند که، اعضای دیگر گروه تلاش کمتری نسبت به آنان انجام میدهند.
لذا این امر باعث خواهد شد آنان احساس کنند، سودی که از نتایج گروه به آنان تعلق میگیرد، برابر با تمام آن چیزی که انجام دادهاند، نباشد، و احساس بیعدالتی در گروه را خواهند داشت (اگروال و اوبرین، 2011: 259).
ازاینرو زمانی که درباره همکاری فرد در کار گروهی ناعادلانه قضاوت میشود، تلاشی که برای درک از انصاف به کار میگیرد، تعدیل می شود؛ بدین ترتیب آمادگی بیشتری را برای طفره رفتن پیدا می کند.
این عوامل باعث میگردد تا این افراد، تلاش خود را برای انجام کارهای مشترک کاهش دهند و گروه دچار طفره رفتن اجتماعی شود (مرتضوی و همکاران، 1390: 5).
این پدیده معمولاً منجـر بـه بـروز مشـکلاتی در محـیط کـار مـیشـود.
مشکلاتی که اغلب به انگیزش کارمندان و بـازده کـمتـر و احتمـالاً غیبـت آن هـا از محیط کار منجر میشود(بذرافشان مقدم و باقرزاده، 1383: 9).
طفره روی سازمانی یکی از مسائل بزرگ در مسیر عملکرد بهینه سازمانهاست. این مقوله به حالتی اشاره دارد که در حین فعالیتهای گروهی در سازمان، افراد از تمامی توان و انرژی خود در انجام فعالیت جمعی بهره نمیگیرند
طفرهروی سازمانی، سینرژی فعالیتهای گروهی را کاسته و نتیجه را به چیزی کمتر از مجموع تلاشهای افراد شرکتکننده در کار تبدیل میکند(بریکنر و هارکینز[1] ، ۲۰۱۴: 28).
طفره روی سازمانی یک رفتار عامدانه سازمانی است. این پدیده زمانی رخ میدهد که کارکنان سازمان با خود چنین بیاندیشند:
“وقتی نیمی از کار را دیگران میکنند، چرا من باید تمام انرژیم را به کار ببرم ؟” به عبارت سادهتر طفره روی سازمانی نوعی تقلب شایع است که ممکن است همه کارکنان سازمان در همه سطوح به نوعی مرتکب شوند و وقتی افراد با هم کار میکنند، عملکرد شخصی میتواند کاهش یابد(والاس[2]، 2014: 19).
پدیده طفره روی سازمانی زمانی اتفاق میافتد که یک یا تعدادی از اعضا گروه، زمان، کوششی، اندیشه و سایر منابع خود را در اختیار گروه قرار نمیدهند.
این وضعیت ممکن از دیدگاه فرد، رفتاری معقول در قبال نابرابری در گروه یا واکنش نسبت به وضعیتی باشد که تلاش و کوشش او به ندرت مورد قرار میگیرد. این پدیده گروه را طوری تغییر میدهد که در نهایت تواناییهای ارزشمند و بالقوه گروه به وسیله افراد خاصی هدر میرود
اهمیت طفره روی سازمانی
امروزه سازمان های بسیاری با پدیده طفره رفتن از کار یا به نوعی کم کاری تعمدی در سازمان ها مواجه هستند .طفره روی به یک نیروی بازدارنده قدرتتمند و به یک عامل نهفته خطرناک در سازما ها تبدیل شده است ( لاتانز، 13:1979).
این عامل نهفته ، سازمان را از اهداف تعریف شده خود دور میکند، بنابراین لازم است این مساله از سوی صاحبان کسب و کار و مدیران منابع انسانی کنترل شود. بررسی علمی اندکی درباره علل و عوامل تاثرگذار بر طفره روی سازمانی صورت گرفته است.
باتوجه به آسیب های بالقوه طفره روی اجتماعی در سازمانها ، مدیران سازمانی باید راه حل مناسبی برای غلبه بر طفرهروی اجتماعی در سازمان بیابند.
از آنجایی که طفره روی اجتماعی از طریق کم کاری محض و فرایند شناختی پنهان، اتفاق میافتد برای مدیران شناسایی طفره روندگان اجتماعی (گم شدن در جمعیت) مشکل است (داویس ،1969: 822).
از سوی دیگر با توجه به شیوع نتیجه گرایی در فلسفه سازمانهای معاصر، احتمالا تعداد قابل توجهی از مدیران مایل به چشم پوشی از طفرهروندگان اجتماعی درون گروه هستند، شاید به این دلیل که عملکرد گروه کاری به مدت طولانی خوب بوده است (آهنگران، رضایی منش، خانیانی، 6:1391).
امروزه بهرهگيري از تيمها و گروههاي كاري در انجام امور در حال افزايش است. گروهها به مثابه يك سامانه اجتماعي، هم براي نهادها و سازمانهاي دربرگيرندة آنها و هم براي اعضاي خود كاركردهايي بيبديل دارند.
گروهها سبب ميشوند تا سازمانها كارهاي بزرگي را كه از عهدة يك فرد برنميآيد، انجام دهند و با ايجاد هم افزايي عملكرد سازمان را ارتقا بخشند.
در واقع، گرچه نفس تشكيل گروه در راستاي افزايش هم افزايي است، فضاي گروه بستري مي شود تا ارزشهاي كاركردي حاكم بر سامانه هاي اجتماعي امروزين، يعني بهره وري و كارايي كاهش يابد؛
ازاينرو، يكي از مسائلي كه مديران و تصميم گيران اين سامانه ها با آن مواجه اند، نياز آنها به گروه و درعين حال، كاهش بهره وري افراد است و دراين راستا، كاستن از عارضه طفره روي اجتماعي از طريق شناخت عوامل مؤثر بر آن، به ويژه در مجموعه هايي كه زمينة مباحثات و مطالعة گروهي در آنها پررنگ است(چيت سازيان و مرتضوی، 3:1389).
آنچه اهمیت طفره روی سازماني را برجسته ساخته است را باید در پیامدهای سازمانی این پدیده جست.
تحقیقات نشان داده طفره روی سازماني پیامدهای منفی زیادی، مانند کاهش رضایت و اعتماد گروهی، کاهش تعاملات بین فردی، کاهش عملکرد و اثربخشی فردی و گروهی و در نتیجه کاهش عملکرد و اثربخشی سازمانها را به همراه داشته است
پیامدهای طفره روی سازمانی
علاوه بر آنچه پیشتر بعنوان پیامدهای این پدیده اشاره شد مانند کاهش انگیزش کارکنان و بـازده کـمتـر و احتمـالاً غیبـت آن هـا از محیط کار و … پیامدهای بسیار دیگری نیز از طریق تحقیقات پژوهشگران بدست آمده است که در ادامه به چند مورد پرداخته شده است.
علاوه بر کاهش عملکرد گروهی، طفرهرفتن اجتماعی نتایج منفی دیگری نیز برای گروه ها به همراه دارد. برای نمونه دافی و شاو (۲۰۰۰) نشان دادند که طفره رفتن گروهی رابطه ی منفی با همبستگی در گروه دارد، که این نیز به نوبه خود با عملکرد، غیبت و رضایت در گروه مرتبط است.
یکی از فرایندهای حیاتی در کارهای گروهی، اشتراک دانش در میان اعضای گروه است. مطالعات نشان داده، بدین دلیل که اعضای تیم به یک دیگر متکی می باشند، تسهیم دانش در تیمها عاملی حیاتی به شمار میرود (پاول و همکاران[1] ، ۲۰۰۴: 7).
تسهیم دانش می تواند به عنوان تعاملی که در آن فرد دانشی ضمنی یا صریح را به دیگری (شخص یا معتمد) می دهد، مفهوم سازی شود. بخش اعظم دانش صریح و تمام دانش ضمنی در افراد اندوخته می شود.
تسهیم مجزای این دانشها از سوی افراد یک تبادل اجتماعی است. این تبادل دارنده دانش تصمیم میگیرد دانش خود را با دیگران و افراد مورد اعتماد شریک شود یا نه؟
و از آن جا که اغلب دانش با ارزش ضمنی همراه است، تشخیص و سنجش دقیق سهم حقیقی دانش فرد در پروژههای گروهی و اعطای پاداشی عادلانه متناسب با آن، دشوار است و معمولا افراد گروه درباره طفره رفتن در تسهیم دانش تردیدی ندارند (لین و هانگ، 2010: 21).
به عبارت دیگر، تسهیم دانش، رفتاری داوطلبانه با پاداشهای غیر مسلم است؛ از این رو افرادی که در گروهها تمایل چندانی به همکاری گروهی ندارند در فرایند تسهیم دانش سهم خود را انجام نمی دهند و در ارائه ی دانش و اطلاعات خود درباره مسائل و تصمیمات گروهی کوتاهی میکنند؛
اما در نهایت از دانش و نتایج تلاش دیگران بهره می برند. بدین سان پروژه های گروهی زمینهای مساعد برای عدم تسهیم دانش و اطلاعات از سوی اعضای گروه است، که در حقیقت ممکن است فرد و به تبع آن گروه دچار طفره رفتن در تسهیم دانش شود
نظریه تبادل اجتماعي در طفره روی
نظریه تبادل اجتماعی در طول چند دهه پیش برای تشریح روابط غیرقراردادی بین افراد تدوین و برای مطالعه انواع تعاملات اجتماعی مانند: روابط بازار، روابط کاری، روابط دوستانه، و اعتقاد به سرنوشت مشترک در تیمها استفاده شده است (زراعتکار[1]، 2012: 49).
در نظریه تبادل اجتماعی مجموعه ای از ارتباطات دوطرفه صورت میگیرد، که لزوماً همزمان نیستند؛ در این ارتباطات طرفین تعهدات متقابل نسبت به یکدیگر را ایفا می کنند که در حقیقت یک مبادله اجتماعی بین آنان است. البته این تعهدات متقابل نیز لزوماً همزمان نمیباشند.
مبادله اجتماعی، مجموعهای از توافقات و تعاملات است که تعهداتی را در بین طرفین درگیر در مبادله ایجاد میکند. این نوع تعامل یک سبک شناختی است که میتواند بر ادراک افراد از عدالت و انصاف در گروه تأثیرگذار باشد (مرتضوی و همکاران، 1390: 8).
مورفی و گیلیس[2] (2016) با استفاده از نظریه تبادل اجتماعی بیان داشتند افراد، کمکاری و طفره رفتن اجتماعی را به عنوان شیوه ای برای پاسخگویی به کیفیت پایین روابط در تعاملات اجتماعی خود با سایر اعضای تیم به کار می گیرند.
در حقیقت هنگامی که افراد ارتباطات با کیفیتی با گروه و یا سازمان ندارند، ممکن نیست برای کار و تلاش بیشتر برانگیخته شوند. زیرا به خوبی میدانند که تلاش آنان به گروه و سازمان کمک می کند.
به همین ترتیب، افرادی که تبادلات با کیفیتی با رهبرانشان دارند ممکن است تلاش کنند تا آن را با درگیر نشدن در طفره رفتن اجتماعی، جبران کنند (مورفی و گیلیس، 2016: 7).
بی تفاوتی در سازمان و طفره روی
یکی از مسائلی که امروزه سازمانها با آن درگیر هستند، مسئله بی تفاوتی در کارکنان است. بی تفاوتی، بیانگیزه شدن کارکنان نسبت به تحقق اهداف سازمانی است که تأثیر منفی بر عملکرد سازمان می گذارد.
بی تفاوتی شامل ۶ بعد است: ۱- بیتفاوتی نسبت به سازمان؛ ۲- بیتفاوتی نسبت به ارباب رجوع؛ ۳- بیتفاوتی نسبت به همکار؛ ۴- بیتفاوتی نسبت به مدیر؛ ۵- بیتفاوتی نسبت به کار؛ ۶- بی تفاوتی نسبت به خود (دانائیفرد، اسلامی آذر، 1390: 4).
کسانی که دچار چنین پدیدهای میشوند، گذشته و حال و آینده از نظرشان تفاوتی با هم ندارند در نتیجه نسبت به آینده بی تفاوت می شوند. یک فرد بیتفاوت هیچ علاقه ای به پذیرش بار مسئولیت های جدید ندارد و تلاش میکند تا از زیر بار مسئولیت ها فرار کند (همان: 6).
منزلت شغلی و طفره روی
از دیدگاه جامعه شناسی منزلت شغلی به عنوان رتبه، پایگاه و موقعیت اجتماعی اشخاص، گروه ها و سازمانها در مقایسه با یکدیگر به کار میرود.
همچنین پایگاه یا منزلت شغلی مقام و منزلتی است که شخصی در ساختار اجتماعی به اعتبار و ارزیابی جامعه احراز می کند. ازاینرو منزلت شغلی نشان دهنده موقعیت اجتماعی ارائه شده توسط یک شغل یا حرفه خاص است
ابعاد طفره روی سازمانی
از سوي ديگر، پديدة طفره روي اجتماعي عارضهاي واحد و منحصربه فرد نيست و با توجه به ريشه هاي مختلفي كه در ادراك فردي ميتواند داشته باشد، انواع و گونه هاي متعددي دارد. اولین طبقه بندی تسوط كومر (1995) انجام گرفت.
پژوهش های پس از آن نیز در تایید این ابعاد به یافته هایی دست یافتند که گونه ها و در واقع، نمودهاي اين پديده گروهي را زير عنوان پنج دسته طبقه بندي و ارائه نمودند كه در ادامه به آنها پرداخته ميشود:
طفره روي تلافي جويانه
در اين حالت افراد براي جلوگيري از سوءاستفاده ديگران از تلاش آنها از سوي ساير اعضاي گروه تلاش خود را كاهش ميدهند تا به احساس خود در مورد اين بهرهكشي ديگران از آنها پاسخ دهند(لین و هانگ، 2010: 25).
طفره روي ناشي از نااميدي
زماني كه فرد حس كند بر خروجي كار تأثير چنداني ندارد و تلاش وي در عملكرد گروه نقش مهمي بازي
نمينمايد، احساس دلسردي در وي به وجود آمده و بالطبع، با اين احساس از تلاش خود كم مينمايد. در اين موارد نقش رهبري و انگيزشي مديران گروه اثر زيادي در جلوگيري از اين نوع طفره رفتن دارد(مرتضوی و همکاران، 1390: 8).
طفره روي براي كمرنگ كردن
فراد در گروه گاهي احساس ميكنند كه شايستگي لازم در آنها نسبت به ساير اعضاي گروه كمتر است، لذا تلاش ميكنند با گم كردن خود در جمعيت و نشان ندادن خود در گروه از اينكه نالايق و بدون شايستگي ديده شوند، جلوگيري نمایند(اگروال و اوبرین ، 2011: 263).
طفره روي براي گوشه گيري
در اين حالت، فرد به سبب احساس غيرضروري بودن تلاش مينمايد خود را به حاشيه كشانده و از ديد افراد دور باشد.
در اينجا وي نتايج كار خود را ارزشمند نميبيند و ازاينرو، گوشه گيري را برميگزيند(مرتضوی و همکاران، 1390: 8).
طفره روي براي بالاتر بردن خود
ازآنجاكه انسان تمايل ندارد كه نالايق و ناقص ديده شود، وقتي افراد در قالب گروه فعاليت ميكنند و از سوي ديگر، توانايي لازم در انجام وظايف خود را ندارند، مشاركت زيادي در گروه از خود نشان نميدهد تا نقص خود را بروز ندهد و در این ناتوانی سهیم نباشند(هانگ ، 2011: 79).
ویلمسون و کرن[1] (2009) تبعیض، بی توجهی به رفاه کارکنان، همسو نبودن اهداف فردی و سازمانی، نا آگاهی کارکنان از نتایج عملکردشان، عدم پرداخت به موقع حقوق، عدم جذابیت پاداشها و نداشتن روحیه کار جمعی را از جمله عوامل تاثیرگذار بر طفرهروی سازمانی میدانند (ویلمسون و کرن، 2009: 341).
عوامل دیگری که در خلال پژوهشهاي تجربي در ايجاد و يا تشديد طفره روي اجتماعي در گروهها يافت شده است، عبارتند از:
الف) متمايز نبودن سهم كار هر فرد: در تحقيقاتي كه به طور جداگانه انجام دادند، دريافتند زماني كه فرد ادراك كند كه كار وي از كار ديگران تميزپذير نيست؛ يعني كار آنها ديده نميشود، از تلاش خود كم مينمايد (زایمانسکی و هارکینز، 1992: 7).
ب) تعريف نشدن كار: از ديگر ويژگي هاي شناخته شده كه سبب طفره روي افراد از كار دسته جمعي ميشود، تعريف نشدن دقیق كار. تحقيقات نشان ميدهد كه اگر ساختارهاي كاري براي افراد دقیقا معلوم نباشد، سبب كاهش تلاش آنها و طفره روي بيشتر آنها از كار ميشود (چیتسازیان و مرتضوی، 1391: 11).
ج) نبود استاندارد كاري نيز به عنوان يكي ديگر از علل كاهش تلاش افراد معرفي شده است، اينكه افراد ندانند كارشان چيست و دقيقاً چه انتظارات و معيارهايي براي ارزيابي عملكرد آنها وجود دارد (زایمانسکی و هارکینز، 1992: 8).
د) انگيزشي نبودن كار، از جمله عوامل ديگري است كه سبب كاهش تلاش و عملكرد افراد در قالب گروه شناخته شده است.
تحقيقات هاكمن به طور عام و نيز تحقيقات ساير محققان كه در حوزة طفره روي اجتماعي انجام دادهاند، مؤيد اين نكته است كه انگيزشي نبودن كار كه از جمله نشانه هاي آن دشوار نبودن اهداف كاري است، سبب كاهش تلاش افراد ميگردد.
دانلود مبانی نظری طفره روی سازمانی به همراه منابع و ارجاعات